آیا ما برای دین طراحی شدهایم؟
تاکید های اخیر بر تکامل و وراثت ، به همراه پژوهش درباره تحریک مغزی به نهضتی انجامیده است که مدعی است بخش اعظم رفتار انسانی مارا ژن ها از پیش تایین کرده اند .
تاکیید داروین بر انطباق و انتخاب طبیعی شماری از زیست شناسان و روانشناسان تکاملی را متقاعد کرده است که توجه خود را به تعین ارثی رفتار پیچیده انسان معطوف کند (باس ، هزلتون ، شکلفورد ، بلسک ، ویکفیلد ، ۱۹۹۸ ؛ دوکینز ، ۱۹۷۶).
وضع فعلی این سوال را پیش می آورد که《آیا ما پیش ساخته ایم؟》(کلارک و گرونشتاین ، ۲۰۰۰).
سپس گام کوتاهی لازم است تا بپرسیم ، 《آیا ما برای دین طراحی شدهایم؟》(بگلی ، ۲۰۰۱ ص۵۹).
نیوبرگ سپس اظهار میدارد :《تا وقتی مغز ما چنان ساخته میشود که هست ، خدا هم جایی نخواهد رف》(بگلی ، ۲۰۰۱ ص۵۹).
داکویلی و نیوبرگ (۱۹۹۹)دیدگاه خود را 《الاهیات اعصاب》می نامند .
این کوشش ، در راستای کار پیشین آنها ، تا حد زیادی نظری است . آنها اساساً ارتباط مستقیمی میان دین و جنبه هدی خاصی از زیست شناسی قائلاند _ موضعی که ما با آنها مخالفیم .
مقدار زیادی از پژوهشهای اخیر نشان میدهد که وقتی کسی دعا می کند یا دچار تجربه های دینی میشود ساختار های گوناگون مغز او فعال میشوند. این بررسیها صرفاً نشان میدهند که مغز چنانکه در کل رفتار دخیل است در نواحی شناختی عاطفی یا حرکتی نیز دخیل است.
لیکن تایید نمی کنند که این فعالیت عصبی اختصاصاً برای دین پدید می آید یا صرفاً ویژه کارکردهای مذهبی است. عرضه پژوهشی مستم صلاحیت و احتیاط فراوان ،و غلبه بر اشتیاق و پسند شخصی است.
هنوز بسی دور از آنیم که زیستشناسی را کلید نهایی فهم مذهب به شمار آوریم به نظریه ای نیاز داریم که فرضیه های آزمون پذیر ایجاد کند.
هیچ چیز دیگری غیر از این رضایت بخش نخواهد بود.نیز باید به پرسش هایی بپردازیم که ممکن است به ابطال برخی اظهارات موجود درباره این موضوع بیانجامد. برای نمونه، اگر ما برای دین طراحی شده ایم»و خدا جایی نخواهد رفت» پس چرا اعتقاد به خدا در شماری از کشورهای اروپایی غالباً بسیار ضعیف است( بنگرید به گریلی، ۲۰۰۲)؟کوشیده ایم نشان دهیم که دین در نظریه پردازی تکاملی و ارثی وارد شده است. به ویژه،از طریق پژوهش در نحوه عمل دستگاه عصبی، و نیز نتایج بررسی درباره دوقلوها .
این آرا و یافته های پژوهشی راه هایی را می گشاید برای فهم این نکته دین چه نقشی در کار کرد زیست شناختی مردم دارد.
تحلیل دین و زیست شناسی:
باور به خدا از یک زمانی در فرهنگ های مختلف بشری شکل گرفته است.
از دید فروید منشا باور دینی را باید در روان رنجوری بشر جستجو کرد و از دید دورکهایم ، دین یک برساخته اجتماعی است. ریچارد داوکینز، زیست شناس تکاملی، دین را از منظر فرگشتی و بر مبنای نظریه داروین مورد بررسی قرار می دهد و در کتاب مشهور خود (توهّم خدا) می گوید: "اگر عصب شناسان یک مرکز مرتبط با باور به خدا در مغز پیدا کنند، دانشمندان داروینیستی همانند من همچنان در پی آنند که دریابند چرا انتخاب طبیعی به گزینش چنین مرکزی انجامیده است؟"
به عبارت دیگر خواهیم پرسید چرا آن دسته از نیاکان ما که به لحاظ ژنتیکی مستعد داشتن چنین مرکزی در مغز خود بوده اند باقی مانده و تولید مثل کرده اند؟
برای مثال باور به دین و خدا از دید زیگموند فروید، عصب شناس و روانکاو مشهور اتریشی یک امر توهّمی است و خدا در نظر او همان مفهوم پدر است که در ذهن انسان تعالی پیدا کرده است. مفهومی که آدمی بر اثر نیازها و ناتوانی های خود در دوران کودکی به آن پناه برده است. از دید فروید باور دینی از جمله رفتارهای روان رنجورانه انسان مانند وسواس به شمار می رود. با ظهور علم مدرن، بررسی مکانیسم عمل مغز و نقش آن در باور به خدا و ماوراء الطبیعه نیز میسر شد. به تدریج منشاء توهمات دینی و درگیری ذهنی با مذهب و خدا و ارتباط آن با اختلالات شدید سامانه لیمبیک مشخص شد و انسان دانست که ادراکات و تجربیات اسرارآمیز دینی و راز و نیاز و حس پرستش و زانو زدن در برابر قدرتی فراطبیعی از کجا ناشی می شود.
مطالعه سال ۲۰۱۶ جانستون حتی امکان ارتباط بین تجربیات عمیق مذهبی از یک سو و بیماری صرع از سوی دیگر را مورد بررسی قرار می دهد. اگر بتوان دینداری را با فعالیت های الکتریکی غیرطبیعی مغز توضیح داد و باور به خدا را با کارکرد لوب گیجگاهی، دیگر جایی برای خدا و افسانه های دینی باقی نمی ماند و دین و خدا چیزی جز میراث تکاملی زیستی و چیزی جز عملکرد طبیعی مغز نیستند. یافته های داروین در زیست شناسی و صورت بندی نظریه تکامل در کنار پیشرفت های علم به خصوص در نوروساینس و علوم اعصاب به نوعی تکمیل قطعات پازل فهم ما از جهان به شمار می روند.
تاریخ : ۱۳۹۹/۸/۲۱
منابع : کتاب اسپیلکا
سایت : https://www-bbc-com.cdn.ampproject.org/v/s/www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-44886681.amp?amp_js_v=a6&_gsa=1&usqp=mq331
درباره این سایت